ღ♥ღفراتر از یک وبلاگღ♥ღ

 

 سخنان فیثاغورث

 

ریاضیدان و فیلسوف یونانی
 
 
 
 

هرگز قبل از فکر کردن حرف نزن و کاری انجام مده. فیثاغورث

 

آدمی را امتحان به کردار باید کرد نه به گفتار ،چه بیشتر مردم زشت کردار و نیکو گفتارند.فیثاغورث

 

بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در اعماق روح و قلب خود جستجو کنیم. فیثاغورث

 

فرصت از دست مده و در کار سستی مکن که میوه آن ذلت است.فیثاغورث

 

 انسان ،معیار همه ی چیزها است.فیثاغورث

 

بهترین زمان برای تربیت اراده ، ایام جوانی است.فیثاغورث

 

اراده انسانی در کنار سرنوشت او ایستاده و چرخ تکامل او را اداره میکند.فیثاغورٍث

 

دوست تو کسی است که هرگاه کلمه حق از تو بشنود ، خشمناک نشود.فیثاغورث

 

تا میتوانی دوست برای خودت آماده کن نه از برای مالت.فیثاغورث

 

اصل حاکم بر زندگی ما انسانها احساس است.فیثاغورث

 

خشم با دیوانگی آغاز میشود و با پشیمانی پایان میپذیرد.فیثاغورث

 

بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در ژرفای روح و قلب خود جستجو کنیم.فیثاغورٍث

 

اگر دوست تو مرتکب خطایی شد ، از دوستی او صرفنظر مکن ،زیا که انسان در معرض خطاست. فیثاغورث
 
 
منبع: سایت   www.jomalatziba.blogfa.com 

 سخنان فردوسی خردمند


دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد . فردوسی

 

گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است . فردوسی

 

خرد برترین هدیه الهی است . فردوسی

 

خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست . فردوسی

 

کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است . فردوسی

 

بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی

 

خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند . فردوسی

 

اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد . فردوسی

 

خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است . فردوسی

 

کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد . فردوسی

 

دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی . فردوسی

 

به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی

 

روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! . فردوسی

 

چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست . فردوسی

 

بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد . فردوسی

 

رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست . فردوسی

 

اگر برای انجام کاری بزرگ ، زمان نداری .بهتر است بی درنگ آن را به دیگران بسپاری . فردوسی

 

کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد . فردوسی

 

این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی

 

فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است . فردوسی

 

کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند .فردوسی

 

آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد . فردوسی

 

از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند . فردوسی

 

جایگاه پرستش گران کوهستان است . فردوسی

 

آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد . فردوسی

 

فرمانرویانی که گوش به فرمان مردم دارند در زندگی جز رامش و آوای نوش نخواهند شنید . فردوسی

 

کسی که بر جایگاه خویش منم زد بخت از وی روی بر خواهد تافت . فردوسی

 

خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد . فردوسی

 

ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید ، ابتدا عهد و پیمان می گیرد ، سپس راز می گوید .فردوسی

 

آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود . فردوسی

 

دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت . فردوسی

 

جز مرگ را ، هیچ کسی از مادر نزاد . فردوسی

 
منبع: سایت   www.jomalatziba.blogfa.com 

 سخنان فردوسی خردمند


دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد . فردوسی

 

گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است . فردوسی

 

خرد برترین هدیه الهی است . فردوسی

 

خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست . فردوسی

 

کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است . فردوسی

 

بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی

 

خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند . فردوسی

 

اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد . فردوسی

 

خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است . فردوسی

 

کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد . فردوسی

 

دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی . فردوسی

 

به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی

 

روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! . فردوسی

 

چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست . فردوسی

 

بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد . فردوسی

 

رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست . فردوسی

 

اگر برای انجام کاری بزرگ ، زمان نداری .بهتر است بی درنگ آن را به دیگران بسپاری . فردوسی

 

کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد . فردوسی

 

این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی

 

فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است . فردوسی

 

کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند .فردوسی

 

آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد . فردوسی

 

از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند . فردوسی

 

جایگاه پرستش گران کوهستان است . فردوسی

 

آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد . فردوسی

 

فرمانرویانی که گوش به فرمان مردم دارند در زندگی جز رامش و آوای نوش نخواهند شنید . فردوسی

 

کسی که بر جایگاه خویش منم زد بخت از وی روی بر خواهد تافت . فردوسی

 

خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد . فردوسی

 

ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید ، ابتدا عهد و پیمان می گیرد ، سپس راز می گوید .فردوسی

 

آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود . فردوسی

 

دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت . فردوسی

 

جز مرگ را ، هیچ کسی از مادر نزاد . فردوسی

 سخنان سعدی (2)

 

هرکه سخن نسنجد ،از جوابش برنجد. سعدی
 
 
 
هر که با بدان نشیند ،اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد به طریقت ایشان متهم گردد. سعدی
 
 
 
هر که با بدان نشیند نیکی نبیند. سعدی
 
 
 
عالم ناپرهیزکار، کور مشعله دار است. سعدی
 
 
 
هر چه نپاید، دل بستگی را نشاید. سعدی
 
 
 
هر که بر زیردستان نبخشاید، به جور زبردستان گرفتار آید. سعدی
 
 
 
ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. سعدی
 
 
 
هر که خیانت ورزد، پشتش در حساب بلرزد. سعدی
 
 
 
خانه دوستان بروب و درِ دشمنان مکوب. سعدی
 
 
 
بی دوست زندگانی چنان ذوقی ندارد. سعدی
 
 
 
اگر شب ها همه قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی. سعدی
 
 
 
هیچکس نزند بر دختر بی ثمر سنگ. سعدی
 
 
 
صد چندان که دانا را از نادان نفرت است، نادان را از دانا وحشت است. سعدی
 
 
 
از نفس پرور، هنروری نیاید و بی هنر، سروری را نشاید. سعدی
 
  
 
دنیا نیرزد به آنکه پریشان کنی دلی. سعدی
 
 
 
همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال. سعدی
 
 
 
مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید. سعدی
 
 
 
دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند. سعدی
 
 
 
دل دوستان آزردن،مراد دشمنان برآوردن است. سعدی
 
 
 
شیطان با مخلصان برنمی آید و سلطان با مفلسان. سعدی
 
  
 
رأی بی قوت، مکر و فسون است و قوّت بی رأی، جهل و جنون. سعدی
 
 
 
قدر عافیت کسی داند، که به مصیبتی گرفتار آید. سعدی
 
 
 
ملوک از بهر پاس رعیّتند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک. سعدی
 
 
 
هر که با داناتر از خود بحث کند تا بداند که داناست،بدانند که نادان است. سعدی
 
 
 
مال از بهر آسایش عمر است، نه عمر از بهر گرد کردن مال. سعدی
 
 
 
خشم بیش از حد گرفتن، وحشت آرد و لطف بی دقت، هیبت ببرد. سعدی
 
 
 
برادر که در بند خویش است، نه برادر و نه خویش است. سعدی
 
 
 
هر کس را که زَر در ترازوست ، زور در بازوست. سعدی
 
 
 
هر که در زندگی، نانش نخورند، چون بمیرد، نامش نبرند. سعدی
 
 
 
 
 
چیست دانی سر دلداری و دانشمندی
آن روا دار که گر بر تو رود بپسندی سعدی
 
 
 
سر گرگ باید هم اول برید 
نه چون گوسفندان مردم درید سعدی
 
  
 
اندیشه کردن به این که چه بگویم، بهتر است از پشیمانی از این که چرا گفتم . سعدی
 
 
مبخشای بر هر کجا ظالمیست 
که رحمت بر او جور بر عالمیست
هر آنکس که بر دزد رحمت کند 
به بازوی خود کاروان میزند
جفاپیشگان را بده سر به باد 
ستم بر ستم پیشه عدل است و داد سعدی
 
 
 
خدا کشتی آنجا که خواهد برد
اگر ناخدا جامه بر تن درد سعدی
 
 
 
مردی نه اینستکه حمله آورد ، بلکه مردی آنستکه در وقت خشم خود را بر جای بدارد و پای از حد انصاف بیرون ننهد .سعدی
 
 
 
آنکه هفت اقليم عالم را نهادهر کسي را آنچه لايق بود داد.سعدی
 
 
 
 نادان را به از خاموشي نيست و اگر اين مصلحت بدانستي ، نادان نبودي .سعدی
 
 
 
در میان دو کس دشمنی میفکن ، که ایشان چون صلح کنند تو در میانه شرمسار باشی .سعدی
 
 
 
بیا تا برآریم دستی ز"دل"
 
که نتوان برآورد فردا ز "گل"سعدی
 
 
 
هرکس خود را نصیحت نکند ، به نصیحت دیگران محتاج است .سعدی
 
 
 
به چای خوردن تو پیش آدم بعدی قسم به اینهمه که در سَرم مُدام شده قسم به من!سعدی
 
 
 
 انديشه کردن که چه گويم,بهتر از پشيماني خوردن که چرا گفتم.سعدی
 
 
 
هر آن سری که داری با دوست در میان منه چه دانی وقتی دشمن تو گردد و هر گزندی توانی به دشمن مرسان که باشد وقتی دوست گردد.سعدی
 
 
 
به گرسنگي مردن بهتر كه نان فرو مايگان خوردن .سعدی
 
 
 
آدمی با کینه ، زندگی را بر دوستان نیز تنگ می کند .سعدی
 
 
 
مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد آوردن مال.سعدی
 
 
 
از نظر هرکسی عقل او کامل است و فرزندش در چشم او زیبا جلوه می کند .سعدی
 
 
 
سفله چون به هنر با كس بر نیاید به غیبت كارها سازد .سعدی
 
 
 
نه چندان درشتی كن كه از تو سیر شوند ،نه چندان نرمی كن كه بر تو دلیر شوند . سعدی
 
 
 
دشمن چواز هر حیله ای در ماند ، سلسله ی دوستی بجنباند . پس كارها بكند به دوستی كه هیچ دشمن نكند به دشمنی . سعدی
 
 
سر دشمن به دست دشمن دیگر كوب كه از دست هردو خلاصی یابی .سعدی
 
 
 
 
سخن میان دو دشمن چنان گوی كه چون دوست گردند شرمنده نباشی . سعدی
 
 
 
بدست اهن تفته کردن خمير 
به از دست بر سينه ژيش امير سعدی
 
 
 
دشمن چون از همه حيلتي فرو ماند سلسله دوستي بجنباند . پس آنگه به دوستي كارها كند كه هيچ دشمني نتواند .سعدی
 
 
 
عقل در دست نفس چنان گرفتار است که مرد در دست زن گريز راي .سعدی
 
 
 
اسکندر رومی را گفتند دیار مشرق و مغرب به‌ چه گرفتی؟ گفت: هر مملکت را گرفتم رعیتش را نیازردم و نام پادشاهان جز به ‌نیکویی نبردم.سعدی
 
 
 
داروی تربیت از پیر طریقت بستان     کآدمی را بتر از علت نادانی نیست سعدی
 
 
 
دو کس دشمن ملک و دین‌اند، پادشاه بی‌حلم و زاهد بی‌علم سعدی
 
 
 
گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن      مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی سعدی
 
 
 
حکیمی را پرسیدند از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است، گفت آن که را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست. سعدی
 
 
 
همه عیب خلق دیدن نه مروت است و مردی      نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری سعدی
 
 
 
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل    که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم سعدی
 
 
 
بدي را بدي سهل باشد جزا      اگر مردي " اَحسِن الي مَن اَساء " سعدی
 
 
 
دو برادر يکی خد مت سلطان کردی و ديگری بزور و بازو نان خوردی باری توانکر گفت درويش را که چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن بر هی گفت تو چرا کار نکنی تا از مذلت رهايی يابی که خردمندان گفته اند نان خود خور و نشستن به که کمر زرين بخدمت بستن... سعدی
 
 
 
آنکه را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست .سعدی
 
 
 
منبع: سایت   www.jomalatziba.blogfa.com 

 سخنان کورش کبیر

 

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. کوروش کبیر

 

خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن کوروش کبیر

 

اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. کوروش کبیر

 

آنچه جذاب است سهولت نيست، دشواري هم نيست، بلکه دشواري رسيدن به سهولت است .کوروش کبیر

 

وقتي توبيخ را با تمجيد پايان مي دهيد، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر مي کنند، نه رفتار و عملکرد شما .کورش کبیر

 

سخت کوشي هرگز کسي را نکشته است، نگراني از آن است که انسان را از بين مي برد .کوروش کبیر

 

پيش از آنکه پاسخي بدهي با يک نفر مشورت کن ولي پيش از آنکه تصميم بگيري با چند نفر .کوروش کبیر

 

تنها راهي که به شکست مي انجامد، تلاش نکردن است .کوروش کبیر

 

دشوارترين قدم، همان قدم اول است .کوروش کبیر
 
 

 

عمر شما از زماني شروع مي شود که اختيار سرنوشت خويش را در دست مي گيريد .کوروش کبیر

 

آفتاب به گياهي حرارت مي دهد که سر از خاک بيرون آورده باشد .کورش کبیر

 

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.کوروش کبیر
 

 سخنان آندره ژید

نویسنده فرانسوی(برنده جایزه نوبل ادبیات)
 
 
 
هرچه بالاتر روی، از نظر آنان كه پرواز نمی دانند كوچكتر به نظر خواهی رسید. آندره ژید
 
 
 
هیچ كس موفق نمی شود سرزمین جدیدی را كشف كند، مگر اینكه بپذیرد مدت زیادی رنگ خشكی را نبیند. آندره ژید
 
 
 
بهتر است برای چیزی كه هستی، مورد نفرت باشی تا اینكه برای چیزی كه نیستی محبوب باشی. آندره ژید  
 
 
 
كارهایی هست كه دیگران هم می توانند انجام دهند، آن را انجام نده. حرفهایی هست كه دیگران هم می توانند بزنند، آن را بیان نكن و چیزهایی هست كه دیگران هم می توانند بنویسند، آن را ننویس! كاری را بكن كه فقط تو می توانی انجامش بدهی.  آندره ژید
 
 
 
به نظر من، ما روزی خواهیم مرد كه نخواهیم و نتوانیم از زیبایی لذت ببریم و درصدد نباشیم آن را دوست بداریم.  آندره ژید
 
 
 
زیباترین مطالب آنهایی است كه با جنون شروع شده اند اما خردمندانه نوشته شده اند.  آندره ژید
 
 
 
به كسی كه حقیقت را جستجو می كند باور داشته باش و به كسی كه مدعی دستیابی به حقیقت است شك كن. آندره ژید
 
 
 
همه چیز پیش تر گفته شده، اما چون كسی گوش نكرده، دوباره برمی گردیم و تكرارش می كنیم. آندره ژید
 
 
 
مجازاتی در جهنم وجود ندارد جز اینكه مجبوری كارهای ناتمام را تمام كنی. آندره ژید
 
 
 
همه‏ی قطرات این چشمه‏ی بزرگ الهی، برابر و هم‏سنگند و اندکی از آن مستی، ما را کفایت می‏کند و کمال پروردگار را بر ما آشکار می‏سازد. آندره ژید
 
 
 
هر سعادتی زاده‌ی تصادف است و در هر لحظه، هم‌چون گدایی بر سر راهت ظاهر می‌شود. آندره ژید
 
 
 
من بر این باورم كه عشق به یك شخص ِ بزرگوار، بیش از هر چیز دیگر به انسان فروتنی می آموزد. آندره ژید  
 
 
 
هنر، همكاری میان خدا و انسان است و در این همكاری، زمانی كه انسان كمتر دخالت می كند، نتیجه عالی تر است. آندره ژید
 
  
 
اگر آن چه می‌خوری مستت نکند، ازآن روست که گرسنگی‌ات آن‌قدر که باید، نبوده است. آندره ژید
 
 
 
هر كس باید راه زندگی خودش را پیدا كند و از راه زندگی خودش برود نه از راه زندگی دیگری. آندره ژید   
 
 
 
داشتن احساس حقیقی از تظاهر به آن احساس، كمابیش غیر قابل تشخیص است. آندره ژید  
 
 
 
بكوش تا عظمت در نگاهت باشد نه در آنچه می نگری. آندره ژید
 
 
 
بدبختی هر کسی ناشی از آن است که همیشه اوست که می نگرد و آنچه را می بیند،به خود وابسته می کند. آندره ژید
 
 
 
همه‏ی شکل‏های خدا دوست ‏داشتنی است و همه‏چیز، شکل اوست. آندره ژید
 
 
 
برای راهنمایی خود به دنبال نوری می رویم که به دست خویش داریم.به هر کجا که بروی جز خدا چیزی را ملاقات نمی توانی کرد. آندره ژید
 
 
 
نگرش تو باید هر لحظه نو شود.خردمند کسی است که از هر چیزی،به شگفت آید. آندره ژید
 
 
 
هر آفریده ای نشانه ی خداوند است،اما هیچ آفریده ای نشان دهنده او نیست. آندره ژید
 
 منبع: سایت   www.jomalatziba.blogfa.com 

 سخنان جان اشتاین بک

 


یك گلف باز نمی تواند در كار خود كامیاب شود، مگر اینكه، ضربه زدن به یك توپ كوچك را برای خود، مهمترین چیز دنیا بداند. جان اشتاین بك

 

 اگر شاهراه زندگی، تنها دو راه بنیادی داشته باشد و می بایست تنها یكی از آنها را برگزید، چه كسی می تواند ادعا كند كه كدام یك بهتر است؟ جان اشتاین بك

 

از هر رویدادی كه رخ می دهد، باید درسی گرفت.  جان اشتاین بك

 

 آدم نمی تواند همه چیز را با هم داشته باشد.جان اشتاین بك

 

 آدمی تنها زمانی می كوشد چیزی را ثابت كند كه نسبت به آن چیز آسوده نباشد. جان اشتاین بك

 

 هر انسانی، برای خود بهایی دارد، ولی بهای نویسنده - نویسنده ای راستین - را به سادگی نمی توان روشن كرد و كمابیش، نمی توانید به این بها تحقق ببخشید.جان اشتاین بك

 

 نخستین آرزوی یك نویسنده این است كه بگذارد كسی كتابش را بخواند.جان اشتاین بك

 

 یك كتاب، مثل یك انسان است: باهوش و كودن، دلیر و ترسو، زیبا و زشت. جان اشتاین بك

 

 به یك خرده گیر اگر رو بدهی، خودش را دانای روزگار می داند.جان اشتاین بك

 

 وظیفه ی نویسنده این است كه تعالی ببخشد، بگستراند و نیرو بخشد. جان اشتاین بك

 

 نویسندگانِ نادرستی هم هستند كه برای مدتی كوتاه، كارشان را از پیش می برند، ولی نه برای مدتی دراز، نه برای مدتی دراز.جان اشتاین بك

 

 من به این نتیجه رسیده ام كه گاهی گزینش یك شخص برگزیده به گونه ی مخاطب، بسیار كارساز است؛ شخصی حقیقی كه او را می شناسی، یا شخصی فرضی؛ باید برای آنها بنویسی. جان اشتاین بك 

 

 كسی كه داستانی می نویسد، ناچار است بهترین دانستنی ها و بهترین احساسات خود را در آن بگنجاند.  جان اشتاین بك

 

 نویسنده در فضایی از بیم و ارج نهادن به واژه زندگی می كند، زیرا واژه ها می توانند ستمگر یا مهربان باشند و نیز می توانند درست در برابر چشمان شما، معانی را دگرگون كنند.جان اشتاین بك  

 

 چه نیكو است كه آدمی مورد اعتماد باشد.  جان اشتاین بک

 

 در زندگی، مواردی هست كه حتی از دوستان آدم هم كاری ساخته نیست.  جان اشتاین بك

 

 انسان در دنیا تنها است و در میان همنوعان خود، تنها است و چشم داشتِ هیچ گونه آسایش و دلداری از هیچ جا ندارد. جان اشتاین بك

 

 ادبیات به دیرینگی گفتار است. ادبیات از دل نیاز بشری به آن سرچشمه گرفته و هیچ تغییری نیافته است، جز این كه نیاز بشر به آن بیشتر شده است.جان اشتاین بك  

 

 نویسنده ای كه به كمال انسان، باور پابرجا نداشته باشد، نه احساس بخشش و پایبندی به ادبیات دارد و نه هرگز عضو خانواده ی ادبیات است.جان اشتاین بك

 

 نویسنده، وظیفه دارد، گنجایش پذیرفته شده ی انسان را برای شكوه و بزرگی روح و روان نشان دهد و آن را بستاید. جان اشتاین بك 

 

 گاهی برخلاف شكست و نابودیِ كمابیش قطعی، باید نابخرد و بزدل باشیم كه در آستانه ی بزرگترین پیروزی نهفته مان، میدان را ترك كنیم.جان اشتاین بك

 

 انسان به بودن در هر جایی عادت می كند و دیگر برایش سخت است كه از آنجا برود. نحوه فكر كردنش هم بعد از مدتی عادت می شود و عوض كردنش سخت است.جان اشتاین بك

 

 بزرگترین امید آن است كه امید را به قصد كشت، كتك بزنیم.  جان اشتاین بک

 

 زمان، تنها خرده گیری است كه جاه طلبی ندارد.جان اشتاین بک
 
 
 
منبع: سایت   www.jomalatziba.blogfa.com 
سخنان ارسطو
 

مناعت ، بین خود ستائی و خود هیچ انگاری است. ارسطو
 

خردمند آنچه را که میداند نمیگوید و آنچه را که بگوید میداند .ارسطو

 

عشق انسان را از دیدن عیوب منع می كند.ارسطو

 

تجربه ميوه اي است که آن را نمي چينند مگر پس از گنديدن.ارسطو

 

خوشبخت و عاقل کسی است که هنگام بیدار شدن با خود می اندیشد .ارسطو

 

امروزسعی می کنم بهتر ازدیروز باشم.ارسطو

 

کسی که به امید شانس نشسته باشد،سالهاست مُرده است.ارسطو

 

تمايلات خود را ميان دو ديوار محكم اراده و عقل حبس كنيد .ارسطو

 

از طرز دعوای زن و شوهر ، به خوبی می توان فهمید كه میزان تربیت ، فهم و فرهنگ آنها ، تا چه اندازه است.ارسطو

 

برنده ترين سلاح يك زن تقوا ونجابت اوست. ارسطو

 

دو چیز اندوه را از بین می برد یکی دیدار دوستان ، دیگر سخن دانایان و عالمان. ارسطو

 

باید از بدی کردن بیشتر بترسیم تا بدی دیدن. ارسطو

 

پیش از آن که کاری بکنی ، باید کسی باشی .ارسطو

 

بيشترين تاثير افراد خوب زماني احساس ميشود كه از ميان ما رفته باشند.ارسطو

 

هیچ روح برتری نیست که آمیزه ای از دیوانگی و جنون را در خود نداشته باشد.ارسطو

 

هیچ چیز مانند بخشش و احسان انسان را سیر نمی کند.ارسطو

 

بزرگی در احترام داشتن نیست در شایستگی داشتن احترام است . ارسطو

 

کارهای تکراری ما نشان دهنده شخصیت ماست .ارسطو


آموزش احمق عمر هدر بردن است.ارسطو

 

هر که از چیزی بترسد از آن می گریزد،اما  هر که از خدا بترسد به او پناه می برد.ارسطو

 

در زندگی وقتی کاری برای انجام یا چیزی برای عشق ورزیدن یا بارقه ای برای امیدوار بودن داشتید ، آن گاه بدانید فرد شادی خواهید بود . ارسطو

 

 اولين مرحله انجام کار خيرتمايل به آن است .ارسطو

 

شادمانی عبارت است از پروراندن عالیترین صفات و خصایص  انسانی.ارسطو

 

هميشه معياري بالا تر از انچه که ديگران از شما انتظار دارند، برگزينيد.ارسطو

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

درباره وبلاگ

فقط اميدوارم لذت (حالشو)ببريد خوشحال مي شم نظر بدين راستی دلم گرفتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــته!
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان